افکار پ ر   ی ش    ان

افکار پ ر ی ش ان

من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )
افکار پ ر   ی ش    ان

افکار پ ر ی ش ان

من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )

کدخدا

کدخدا خیال کرده ای که چه ؟

جمع کن بساطِ جلفِ حیله های کهنه را

کم بگو که خانِ ده ، با آژان هم آخور است

نانِ هرکسی که با عمّال خان

در بیفتد آجر است

دیگر این ده آن دهِ گذشته نیست


گرچه آغلت هنوز

از صدای میش و قوچ ها پر است

گرچه گاوِ لاغرِ قلی

سر به آخور است


در عوض

دختر بزرگ میرزاحسین و گلنساء معلّم است

این درو که میرسد

پول اسبِ زینعلی

خرج درس و مشقهای یارعلیِ دکتر است


دیگر این ده آن دهِ گذشته نیست

این درو تفنگهایمان پر است