افکار پ ر ی ش ان
من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )
افکار پ ر ی ش ان
من در اندیشه ی تو غوطه ورم ( شعر نیمایی )درباره من
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- مهر 1401 2
- دی 1400 1
- بهمن 1398 1
- آذر 1398 1
- خرداد 1396 1
- بهمن 1395 1
- آبان 1395 1
- آذر 1394 1
- اردیبهشت 1394 1
- بهمن 1393 1
- دی 1393 1
- مرداد 1393 1
- خرداد 1393 1
- آذر 1392 1
- مهر 1392 1
- مرداد 1392 1
- خرداد 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- فروردین 1392 1
- بهمن 1391 2
- دی 1391 1
- آذر 1391 1
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 1
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 2
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 3
- بهمن 1390 1
- دی 1390 1
- آذر 1390 1
- آبان 1390 2
- مهر 1390 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 2
- خرداد 1390 3
- اردیبهشت 1390 2
- فروردین 1390 2
- اسفند 1389 3
- بهمن 1389 5
تقویم
مهر 1401| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 |
جستجو
آمار : 80063 بازدید
Powered by Blogsky
قتل صبح صادق
شب پرستان به شب کمین کردند
اسب تاریک خویش زین کردند
ابلهانی به بوم دل بستند
روسیاهان ازانزوا رستند
فاسقان فاجران بداندیشان
زاهدان سیه دل شیطان
کمرقتل برمیان بستند
صبح صادق زخانه بیرون شد
جای پایش زمان توقف کرد
برقدمهای او زمین لرزید
وزسترگیش مرگ هم ترسید
پابه محراب خون فرودآورد
سربمحراب قتل خودسایید
صبح راسرخی آمدست نوید
تیغ نامردی ازقفابرخاست
فرق سلطان عشق خون بشکافت
فزت ربی ودروصال شتافت
وچه امروزسرد و تاریک است
آه... خورشیدکعبه راکشتند
اسدالله سلیمی
28 مرداد 1390 ساعت 23:58
سلام با کار جدید به روزم
و شما دعوتید[گل]
بســـــــی ممنونم از دشمن
که پیش دوست هر ساعت
بدم میگوید و
می آردم هر لحظه در یادش
سلام دوست عزیز
آپم و منتظر حضورت
سلام دوست عزیز ...
ممنونم که آمدی ... و شعر زیبای شما رو هم خوندم با لذت ...
تا دوباره
سلام
درد محراب
دردی است ک خونش تا چشم های شمشیر را
کور کرده است
و چه بیگانه است دنیا
برای آشنایی که مدتها است مرده است
چه سخت است انتظار برای
کسی که برای انتظار کشیدن هیچ بهانه ای ندارد
گلهای آفتابگردان کوفه فردا روبه کدام خورشید قیام کنند
آی
شمشیرها مرا در برگیرید
آی
سایه مرگ پشت دیوار پنهان چرامانده ای
آی
پستچی پایان انتظار
از خواب برخیز
و خون بریز
خون کسی که خون خدا را در رگهای خون خدا جاری نموده است
دیگر وقت غروب است
و خورشید خونین تر از همیشه شفق زده است در پشت کوه های زندگی
و کوفه خواب مرگ را برای همیشه تجربه خواهد کرد.
سلام دوست خوبم
وبلاگ خوب و پرباری است.
با تیادل لینک موافق هستین؟
سلام جناب سلیمی عزیز
عذر می خوام بابت تاخیر
ذهنیت خوبی داشتی تصویر و اندیشه خوب بود ولی روی زبان بیشتر کار کن تا حالو هوای شعر امروزی تر بشه
در کل لدت بردم
ممنون
سلام نمیدونم این شعر مال خودتونه یا نه در هرصورت خیلی قشنگ بود مرسی که بهم سر زدی
موفق باشی
سلام
حافظ عظیمی
شما را به خوانش شعری با عنوان "راه رو" در وبلاگ "هم سایه های مشکوک" دعوت می کند.همچنین منتظر نظر شما اندیشمند،منتقد،شاعر و یا مخاطب شعر امروز می ماند.
با تشکر
ما انسانهای امروزیم، نه انسانهای فردا...
"حرفهای بی حساب"
به بهانه ی شعرتان، التماس دعـــــا
به برکت حضورتان محتاج دعا
سلام ببخشید که دیر سر میزنم شعر زیبای شما را خوندم موفق باشید
سپاس از نگاهتون
شعر قشنگی بود پاینده باشید
سلام ارباب
شما خوبین؟ طاعات قبول
شرمنده خیلی دیر اومدم ولی هرگز از ارادت ما به شما کم نخواهد شد
مخلصیییییییییییییییم
سلام
با یه شعر جدید منتظرم...
با سلام
ترانه تون بی نظیر بود
امیدوارم موفق تر از همیشه باشید
سلام ممنون شعر خوبی بود
سلام
با احترام به خوانش غزل دعوتید
سلام
قاصدک جرعه ای از تاک را در باده دارد... و منتظر حرفهای تازه شما
به کوچه ی دل من که بن بست می رسد پرستو باش[گل]
سلام
به روزم
بهم سر بزن
منتظرت هستم
سلام جناب سلیمی محترم
خیلی زیبا سرودین و تصویر مرگ خورشید کعبه رو جلوی چشمان ما ظاهر کردین.
خورشید کعبه نگهدارتون
و نگهدار شما لالۀ عزیز
نام آفتابگردان همه را به یاد آفتاب می اندازد.
نام انسان آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟
آن وقت بود که شرمنده از خدا رو به آفتاب گریستم ...
---------------------------------
لینکتون کردم، حلال کنید.
"یا علی"